English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (6110 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
double bar U دوقطعه واسطهای که دو قسمت اصلی اهنگ را بهم مربوط میسازد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
double jointed U دارای مفصل کاذب
double-jointed U دارای مفصل کاذب
double park U نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
double park U دوردیفه پارک کردن
double-park U نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
double-park U دوردیفه پارک کردن
double-parked U نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
double-parked U دوردیفه پارک کردن
double-parking U نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
double-parking U دوردیفه پارک کردن
double-parks U نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
double-parks U دوردیفه پارک کردن
double check U کیش دوبل
double-check U کیش دوبل
double-checked U کیش دوبل
double-checking U کیش دوبل
double-checks U کیش دوبل
double talk U چاپلوسی و زبان بازی
double talk U جمله دو پهلو
double entendre U دوسر
double entendre U حرف دو پهلو
double entendres U دوسر
double entendres U حرف دو پهلو
double-entendres U دوسر
double-entendres U حرف دو پهلو
double-breasted U دوطرف تکمه خور
double standards U معیارهای متناقض
double barrelled U دولول
double-barrelled U دولول
double edged U دو لبه
double edged U دو دم
double-edged U دو لبه
double-edged U دو دم
double quick U قدم تند
double quick U باقدم تند رفتن
double-quick U قدم تند
double-quick U باقدم تند رفتن
double cross U نارو زدن
double cross U دورویی کردن خیانت کردن
double-cross U نارو زدن
double-cross U دورویی کردن خیانت کردن
double-crossed U نارو زدن
double-crossed U دورویی کردن خیانت کردن
double-crosses U نارو زدن
double-crosses U دورویی کردن خیانت کردن
double-crossing U نارو زدن
double-crossing U دورویی کردن خیانت کردن
double agent U عامل اطلاعاتی دو جانبه
double agents U عامل اطلاعاتی دو جانبه
double U : دو برابر دوتا
double U جفت
double U دولا
double U دوسر المثنی
double U همزاد
double U :دوبرابر کردن
double U مضاعف کردن دولا کردن
double U تاکردن
double U دو برابر
double U دو برابر کردن
double U مضاعف
double U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double U دویدن
double U بازی دوبل
double U بازی دونفره خطای دبل
double U توپزن 0001امتیازی فصل
double U دواسترایک متوالی
double U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double U گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
double U دوبار چرخش کامل ژیمناست
double U مضاعف نمودن
double U دو برابرشدن یا کردن
double U دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double U دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
double U صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
double U درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
double U تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
double U مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
double U دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
double U استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
double U دوبار
double U دو برابر بزرگتر
double U اندازه دو برابر
double standard U قواعد تبعیض امیز وسخت گیرمخصوصا نسبت بجنس زن
double standard U نظام دو معیاری
double-decker U کشتی دوعرشهای
double-deckers U کشتی دوعرشهای
double-dealing U تزویر
double-dealing U دوروئی
double vision U دو بینی
double negative U نفی اندر نفی
double negative U دو منفی
double negatives U نفی اندر نفی
double negatives U دو منفی
adjustable double endwrench آچار شش گوش قابل تنظیم دوبل
basic type double tier formwork U قالب بندی بالارونده با تختههای مشابه
beacon double U اسم رمز برای انتخاب روش تعقیب هدف با استفاده از دونوع موج رادار
double concave lens U عدسی دوکاو
Other Matches
double a U زنای مردزن داربازن شوهردار
double a U زنای محصن بامحصنه
on the double U فرمان بدو رو
on the double U بدو رو
it is useful for a double p U برای دوکارسودمنداست
double up <idiom> U اتاق خود را باکسی شریک بودن
double up U مراقبت از مهاجم با دو مدافع
double up U دولا شدن
double up U در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
double up U دولاکردن
double-take U یکه خوردن
double-take U واکنش دوگانه
double p U پاروی دوسر
double-six U دوطرفشش
double zero U صفر2برابر
double out U 081 خارج
double out U درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
double three U دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
double U دو نفره
double U تصویر قرینه
double in U 081 تو
double in U درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان
do a double take <idiom> U با تعجب نگاه به کسی یا چیزی
double hi U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double refraction U شکست دوبل
double refraction U انکسار دوبل
double figures U امتیاز دو رقمی
double refraction U شکست مضاعف
double refraction U انکسار مضاعف
double floppy U دیسک لرزان دو طرفه
double poppy U گل هزاره
double precision U دقت
double precision U مضاعف
double precision U دقت مضاعف
double punch U منگنه مضاعف
double foult U خراب کردن پی در پی دوسرویس
double foul U خطای هم زمان دو بازیگر
double footed U بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
double faces U ریاکار
double faces U دورو
double seam U درز دوبل
double shear U تنش برشی دوتایی
double sixes U جفت شش
double sixes U دو شش
double space U یک سطر در میان
double space U یک خط درمیان نوشتن
double star U دوتایی
double star U دوگانه
double sampling U نمونه گیری چندگانه
double salt U ملح مضاعف
double faced U دو سر
double reverse U شوت برگردان به دروازه
double rhyme U شعر دو قافیهای
double faced U دوجانبه
double row U موتور
double row U دوطرفه
double faced U دورو
double salt U نمک مضاعف
double star U ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
double pole U دو قطبی
double pole U با دو قطب
double knot U گره دوبل
double knee U لوله زانویی دوبل
double kick U دو ضربه پی در پی
double header U دوسر
double junction U اتصال مضاعف
double integral U انتگرال دوبل
double length U طول مضاعف
double leg U زیر دو خم با عوض کردن دست با مایه یک پا رو کار زیر دو خم خورجین تکان
double minded U فریبنده
double mind U فریبنده
double mind U منلون
double minded U متلون
double mind U دردل
double lock U دوبارکلیدگردانیدن در
double line U خط مضاعف
double limiter U محدود کننده مضاعف
double length U با طول مضاعف
double image U تصویر مضاعف
double ignorance U جهل مرکب
double or quits U بازی ای که درنتیجه ان بردوباخت یادوبرابریاازادمیشود
double organs U اندامهای جفتی
double hardening U سخت گردانی مضاعف
double guard U دفاع با دو دست
double oxer U مانع بوتهای با دو تیر درجلو و عقب
double frequency U فرکانس دوبل
double pica U حروف 42 پونط
double pneumonia U اماس هر دو شش
double motor U دوموتوره
double minimum U جفت کمینه
double hyphen U این علامت //
double hook U قلاب ماهیگیری دو طرفه
double hit U دوبله
double hit U دو ضربه غیرمجاز پی در پی
double touch U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double helix U مارپیچ دوگانه
double header U دو دور مسابقه یک تیم در یک روز
double minded U بی ثبات
double minded U دودل
double room U اتاقدونفره
with double cream U با کرم یا خامه زیاد
double boiler U دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
double boiler U حمام آب
double boiler U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
double weft U [دو پود هم ظرافت را با هم در عرض بکار بردن]
double-faced U فرش های دو رو [فرشی که پشت و روی آن دارای پرز باشد.]
I'd like a double room U من یک اتاق دو نفره میخواهم.
a double room U یک اتاق دو نفره
double-glaze U پنجرهدوجداره
double-glazing U شیشهدوجداره
double back <idiom> U برگشتن
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
double-cross <idiom> U گول زدن
double-talk <idiom> U حرف بیمعنا
double word U کلمه مضاعف
a double bed U یک تخت دو نفره
double decker U اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
double cone U [ابزار بند رومی مخروطی شکل]
double floor U دو کفی
double-fronted U خانه دو در
double lancet U [پنجره گوتیکی با دو پنجره سر نیزه ای]
double ressaunt U [ابزار بند با دو فیتیله وارونه]
double vault U [دو طاق با فضای خالی بین آنها]
double window U پنجره دو جداره
double-digit <adj.> U دو رقمی
double cloister U راهرو دو قسمتی
double church U کلیسا دو طبقه
double-bellid U [صراحی شکل شبیه دو کمان دراز]
double arch U قوس جفتی
double tape U نوار مساحی مضاعف
double v machine U دستگاه ورق خم کن
double v machine U دستگاه دولا کننده ورق
double wing U بازی هافبک در گوش
double wood U ماندن یک میله بولینگ پشت میله دیگر
to fold double U دولاکردن
to fold double U دوتاکردن
double blind U دوسوکور
double chin U غبغب
double triode U لامپ تریود مضاعف
double track U خط
double track U دو
double taxation U مالیات بندی مضاعف
double taxation U مالیات مضاعف
double team U تیم دونفره
double tent U چادر دو نفره
double the edge U لب گردانیدن
double time U پرداخت دستمزد کارگران به دو برابر مقدار عادی
double tongued U دارای دوقول
double tongued U دوزبانه تزویرامیز
double chins U غبغب
double Dutch U طناببازی دوتایی نامفهوم
double sharp U نیمپردهبالاییجفتی
double sink U سینکدوتایی
double zero key U کلیددوصفر
double-blank U دوطرفسفید
double bed U تختخوابدوطبقه
double bill U مسابقهورزشی-تئاتریاسینماکهدرآندوبرنامهاجراشود
double bluff U دروغدرروزروشن
double cream U خامهزیاد
double seat U صندلیدونفره
double scull U پارویدوبله
double ring U گوددوبله
double-takes U یکه خوردن
double-takes U واکنش دوگانه
double bend U پیچدوبله
double flat U نتسفیددوتایی
double handles U دستهدوبله
double pennant U پرچمدوگوش
double plate U صفحهیدوبله
double reed U نوعیآلتموسیقیدوبله
double knotting U گره دوخفتی یا دو رو [که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
double envelopment U مانوراحاطهای دو طرفه
double pinochle U ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
double acting U دوطرفه
double action U اقدام دوجانبه
double action U عمل دوبله یادو طرفه
double action U دوکاره
double adultery U زنای محصنه در حالتی که مرتکب ان مرد زن دار باشد
double alternation U تناوب مضاعف
double amplitude U دامنه دوبل
double bind U بن بست دو سویه
double blowing U دمش مضاعف
double bogey U دوبار کسب امتیاز
double bond U اتصال مضاعف
double bond U پیوند دوگانه
double bottom U ته دولا
double bottoms U ناو دو کفهای
double bottoms U ناو کف دوبل
double belt U تسمه دوبل
double beam U شعاع مضاعف نور
double antenna U انتن دوگانه
double armature U ارمیچر دوگانه
double attack U حمله دویل
double banked U دارای دوردیف پاروزن
double barreled U دولول
double barreled U دولوله
double bassoon U قره نی بم
double beam U پرتو مضاعف
double branch U چهارراهه
double entry U سیستم دفترداری دوبل
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com